ارتباطات بین فرهنگی

Intercultural Communication

ارتباطات بین فرهنگی

Intercultural Communication

درباره بلاگ
ارتباطات بین فرهنگی

استاد سعیدرضا عاملی
درس ارتباطات بین فرهنگی
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
.
ارتباط میان مردمانی که ادراکات فرهنگی و نظام نمادهایشان به اندازه‌ای گوناگون است، که می‌تواند در جریان ارتباط، ایجاد اختلال نماید، ارتباطات میان‌فرهنگی نامیده می‌شود.

آخرین مطالب

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۴ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۵۸

چرا عصبانی می‌شویم؟

 

عصبانیت نمود وجلوه خشم و غضب است و عضب در واقع یک حالت نفسانی و درونی است که آدمی را وادار به رفتاری پرخاشگرانه و غلبه و انتقام نسبت به دیگری میکند. البته اصل «فوه غضب» در انسان وجود دارد و در حفظ و بقای وی نقش به سزایی ایفا میکند، اما این قوه نیز مانند سایر قوای نفسانی باید کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده شود و از افراط و تفریط نسبت به آن اجتناب گردد، زیرا افراط در آن موجب ناکارآمدی فکر و عقل می شود و خطرات وخسارات جبران ناپذیری را در پی دارد. تفریط در آن نیز موجب جبن و خواری م یشود از پیامدهای بد آن بی غیرتی و بی تفاوتی نسبت به مسئولیت های فردی و اجتماعی است (بشیری، ۱۳۹۱: ۷۶).

 

اینکه چرا انسان عصبانی می شود، ممکن است عوامل مختلف وجود داشته باشند، واقعیت این است که انسان ها در دوران زندگی خود به حالات و واکنش های گوناگون رو به رو می شوند و ممکن بعضی از انها خیلی جدی و اضطراب کننده باشند، که واقعأ بالای ذهن و روان  انسان تاثیرات منفی را وارد می کند، که در این صورت انسان دچار مشکلات استرس، خشم و عصبانیب می شود.  عصبانیت برای بقا و پایداری انسان‌ها ضروری و اجتناب ناپذیر است، خشم می‌تواند یک رنجش و ناراحتی زودگذر باشد و یا یک عصبانیت تمام عیار. از این رو همواره بین دو حالت جزئی و حاد (جنون) متغیر است. در هر حال عصبانیت پدیده‌ای کاملا طبیعی است و مانند سایر احساسات نشانه سلامت و تندرستی و عواطف انسانی می‌باشد، اما هنگامی که از کنترل خارج شود، می‌تواند به یک حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود و پیامدهای ناگوار در محیط کار، روابط شخصی، جامعه و در تمامی عرصه‌های زندگی یک انسان به وجود آورد. «خشم بخشی از زندگی است – از خاطره ، شادی و همدردی چیزی کمتر ندارد. هیچکس خشمگین شدن را بر نمی گزیند. خشم واکنشی است که در سیستم عصبی ما کار گذاشته شده. در حقیقت، خشم یکی از نخستین هیجان هایی است که مادران در نوزادان خود تشخیص می دهند. بنا بر این برای شروع مدیریت خشم هیچوقت زود نیست»  ( جنتری،۱۳۹۰: ۱).

 

 

 

 

لحظات عصبانیت افراد!
در این ویدیو شاهد لحظات وحشتناک از زمان عصبانیت افراد در جاهای مختلف هستید.

 

 

روش طبیعی و غریزی بیان عصبانیت، رفتار پرخاشگرانه است. عصبانیت یک پاسخ طبیعی انطباقی در برابر تهدیدهاست و غالبا عصبانیت اساسات و رفتار ما را بر می انگیزد تا از خود در مقابل مهاجرم دفاع کنیم یا با او بجنگیم. بنابراین میزان معینی از عصبانیت برای ادامه حیات لازم است. از سوی دیگر ما نمیتوانیم به هر فرد یا شیئی که ما را عصبانی و ناراحت کرده اس حمله کنیم، زیرا قوانین، هنجارهای اجتماعی و عقل سلیم تا حدود زیادی از شدت عصبانیت ما می کاهند. نشان دادن دندان ها و فشاردادن آنها به هم علامت بین المللی خشم و عصبانیت است، گرچه علائم دیگری نیز با عصبانیت همراه است، مثل چهره برافروخته، ابروان پایین افتاده و در هم کشیده و گشادشدن سوراخ های بینی، البته فرهنگ نیز در این مورد موثر است.(ذوالفقاری،۱۳۸۲: ۳۹).

 
 
 

علل خشم

  • جلوگیری از رفتار هدفمند

  • تحقیر شدن یا مورد تبعیض قرار گرفتن

  • مورد پیشداوری ، تبعیض یا بی مهری قرار گرفتن

  • مورد فریب یا عهدشکنی قرار گرفتن

  • تحقیر شدن احساسات ، ارزش ها یا اقتدار واقعی فرد از سوی دیگران

  • مورد بدرفتاری و بی توجهی قرار گرفتن از سوی افراد مهم

  • صدمه دیدن درنتیجه بی توجهی نسبت به خود

  • رفتار حاکی از بی توجهی دیگران

  • موردتجاوز بدنی یا کلامی قرار گرفتن

  • قربانی شدن

ازسوی دیگر، محققان علل خشم را موارد زیر می دانند:

  1. میزان آسیب یا خطرهر گاه فرد با اعمالی از سوی دیگران مواجه شد که آسیب زننده و مزاحم اهداف و خواسته های او باشد و جبران آن آسان نباشد، به احتمال زیاد خشمگین می شود.

  2. علت آسیب یا خطر: اگر افراد در معرض آسیبهای عمدی افراد دیگر که قابل پیشگیری هم بوده است ، قرار گیرند. به احتمال زیاد خشمگین می شوند.

  3. آسیب یا خطر غیرمنتظرهدر صورتی که آسیب یا خطر غیرمنتظره پیش بیاید، افراد خشمگین می شوند.

  4. عامل آسیب خود فرد بوده است یا دیگرانوقتی آسیب ناشی از اعمال دیگران است در مقایسه با زمانی که آسیب ناشی از اعمال خود فرد است ، احتمال زیادی وجود دارد که واکنش آن با خشم باشد. (عزیزی؛ ۱۳۸۶: ۱۴)

 

برای کنترل عصبانیت اول این واقعیت را بپذیریم که خشمگین هستیم ، دوم تصمیم بگیریم که چه کاری می توانیم درباره آن انجام دهیم. گاهی ممکن است به این نتیجه برسیم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بیشتر به نفعمان است. در مواقع دیگر ممکن است پاسخ انفعالی و بدون جرات را انتخاب کنیم. در بیشتر مواقع باید روش باجراتی را انتخاب کنیم. چیزی که درک آن در اینجا مهم است ، این است که باید بدانیم حق انتخاب و مسوولیت یک شیوه پاسخدهی مناسب در هنگام عصبانیت با ماست. نباید به بهانه عصبانیت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنیم. به عبارت دیگر بیان این جمله که چیزی را شکستم یا به کسی صدمه زدم ، برای این که عصبی بودم ، شیوه نامعقولی برای اجتناب از مسوولیت است. این خشم نیست که موجب می شود به شیوه های خاص عمل کنیم ؛ بلکه این ما هستیم که عصبی می شویم و تصمیم می گیریم که یا به شیوه اجتماعی پسند و قابل قبول یا به شیوه غیراجتماعی و غیرقابل قبول واکنش نشان دهیم.( همان)

 

.........................................

بشیری، ابوالقاسم (1391) عوامل و درمان عصبانیت، مجله مکاتبه و اندیشه، شماره ۴۴، صص ۷۶-۸۷.

ذوالفقاری، علیرضا، (۱۳۸۲) عصبانیت و شیوه های غلبه بر آن، مجله پیوند، شماره ۲۸۲ و ۲۸۳-صص ۳۸-۴۵.

جنتری، دویل(۲۰۰۶) مدیرت خشم. ترجمه:  عزیزالله سمیعی، سعید گرامی بروجردی( ۱۳۹۰). تهران: سازمان چاپ و انتشارات اوقاف.

عزیزی، مریم، ۱۳۸۶ چگونه خشم و عصبانیت مان را کنترل کنیم؟، روزنامه جام جم،‌ یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ، سال هشتم، شماره۱۹۹۷ ، صفحه ۱۴.

 
 

 

وجیهه غلام‌حسین‌زاده
امروزه دانشمندان علوم اجتماعی ،مباحث فرهنگی را به عنوان یک از موضوعات مهم در کانون توجه و مطالعات خود قرار داده اند . کما اینکه آنان تعاریف متفاوتی نیز از فرهنگ ارائه داده اند. مردم دنیا در طی سالیان سال زندگی بر روی کره خاکی ، فرهنگ های متفاوتی داشته اند که بر آمده از تلاش و کوشش آنان دردست یابی به نیازهایشان در طول زمان بوده و از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است . یکی از ویژگی های فرهنگ ، دگرگونی آن در سایه آموزش پذیری و یا انتقال پذیری است ، که در پی مهاجرت ها و جا به جائی مردم در سرتاسر این کره خاکی ، دگرگون شده و یا انتقال یافته است . اکنون در قرن بیست و یکم ، و در عصر کوچک شدن دنیا ، مردم به دنبال دست یابی به زندگی بهتر ، ادامه تحصیل ، یافتن کار ، کسب در آمد مناسب ، رسیدن به دنیائی با شرایط متفاوت ، انجام امور بازرگانی و تجاری ، و حتی گردش و تفریح و خوش گذرانی ، به اقصی نقاط دنیا سفر یا مهاجرت می کنند و فرهنگ ، آداب و رسوم خود را نیز به همراه می برند. در سایه این جا به جائی ها و مطالعات ، فرهنگ ها جایگاه و اهمیت خود را در مباحث اجتماعی باز یافته اند و حتی به عنوان یکی از عوامل توسعه نیز قلمداد شده و مورد تاکید قرار گرفته اند. در این مقاله سعی شده است تا با نگاهی به موضوع عوامل تشکیل دهنده فرهنگ ها ، (نمادها-زبان –ارزش ها- هنجارها-موضوعات مادی) شوک فرهنگی وجریان انتقال فرهنگ در سایه مهاجرت ها ، تضادهای فرهنگی ، فرهنگ متعالی و عامه ، خرده فرهنگ ها ، و بحث مهم چند فرهنگی اشاره کنیم و نقش هر یک را مورد مطالعه قرار دهیم.

در حال حاضر هفت بیلیون نفر بر روی کره زمین‌ زندگی‌ می کـننـد . یـک صــد ســال گذشته ، به عنوان قرنی که بالاترین میزان رشد جمعیت جـهان را‌ داشـته‌ ، شـناخته‌ شـده است . فقط در طی ٣٨ سال گذشته جمعیت جهان دو برابر‌ شده‌ و از‌ سه بیلیـون نفـر بـه بیش از هـفت بـیلیون نـفر رسیده است . تمامی این از‌ هفـت‌ بیلیـون‌ ویـک صـدو شصـت میلیون نفر جمعیت کـره زمـین ، هر یک به تنهائی عضوی از‌ ایـن‌ جامعـه بـزرگ انسـانی هستند. بنابراین تفاوتهائی که در میان مردم جهان وجـود دارد‌ ، لذتـ‌ حـل‌ کردن این معمـا را از بین می برد وحتی گاهی ممکن است ورود به‌ کنه‌ بـرخی از این مـسائل فـرهنگی ، مـا را پشیمان کند. بسیاری از این تفاوت‌ ها‌ ، فرهنگی‌ هسـتند کـه در ظـاهر گـاهی بسـیار ساده نـمود پیدا مـی کـنند. چانچه بخواهیم از واژه‌ فرهنگ‌ یک مفهوم تحلیلی ارائه دهـیم ، بعید به نظر می رسد که بـتوان‌ فـقط‌ روی‌ تعریفی که تمامی ابعاد آن را در بر داشته باشد ، توافق شود. چرا که واژه‌ فـرهنگ‌ ، یکـ‌ واژه چـند گفتمانی است . ریموند ویلیـامز آن را واژه ای می داند‌ که‌ بیشترین پیچیدگی را دارد(تراسبی، ١٣٨٥:٥٥) و رابرت بارفسکی معتقد اسـت کـه تلاش های معطوف به‌ تعریف‌ فرهنگ ، شبیه « تلاش برای به دست آوردن بـاد » اسـت (اصـغرتاش .عـبدالرضا -فرهنگ‌ و تعاریف‌ . وبلاگ مدیریت فرهنگی) . به تـدریج کـه فرهنگها‌ در‌ کشورهای‌ مختلف دنیا شکل می گـیرند ، مـی توان‌ آنهـا‌ را در ٥ بخـش بـزرگ طبقه بندی کرد: نمادها و نشانه ها، زبان ، ارزش هـا‌، هـنجارها‌، مـوضوعات مادی.
 

نمادها و نشانه ها‌ :بشر‌ تنها مخلوق‌ جهان‌ نیست‌ که فقط او دنیا را احاطه‌ کرده‌ بـاشد ، بـلکه تـنها اوست که می تواند حقیقتی از معانی را برای‌ خـود‌ بسـازد ، بنـابراین مـردم ، عـناصری را در‌ قـالب سمبل ها ونشانه‌ ها‌ برای خـود مـی سـازند .سـمبل‌ هـا‌ یعنـی اینکـه هرچیزی معنای خاص خـودش را دارد و بـرای مردمانیکه دارای اشتراک فرهنگی‌ هسـتند‌ ، این علائم وسمبل ها شناخته‌ شده‌ است‌ .یک سوت زدنـ‌ ، یا‌ یـک دیـوار نـوشـته ، یـا‌ یـک‌ چراغ قرمز چشمک زن و یا یک مشت گره کـرده در هـوا ، هـمگی علائمی با‌ مفاهیم‌ خـاص هستند. ظرفیت هـای بـشری که‌ این‌ گونه علائم‌ را‌ خلق‌ و آنهـا را بتـدریج دسـتکاری‌ مـی کنند ، بازتابی از معانی مـختلف در بـر دارند که ما بدانها وابـسته ایم .هـمان‌ نماد‌ هــائی کــه قـبول داریم و بدان احترام‌ می‌ گذاریم‌ . هرچند‌ کـه‌ گـاهی بـا تعصـب‌ خـاص‌ مواظبـت مـی کنیم تا کسانی از آنها در جاهای مختلف بـطور نـا مناسب استفاده نکنند.، اما‌ بعضا‌ اینـ‌ بـی توجهی و یا‌ بی‌ احـترامی‌ بـه‌ نشانه‌ ها‌ رخ می دهد ، مـانند لگـد مال کردن پرچم یک کشـور در تظاهرات بر علیه آنها و یا آتش زدن تصاویر شخصیت های سـیاسی و مـذهبی و غیره . با ورود به‌ یک شهر یا جـامعه نــا مــانوس نیـز مـی تــوانیم تــا حـدودی قـدرت نمادهـا رادریابـیم . شـوک فرهنگی حاصل شده ، ما را در درک معانی و خواندن وفهمیدن مطالـب و یا همه آن چیزهائی‌ که‌ ما را احاطه کـرده اســت ، درگیـر مـی کنـد ودر چنـین شـرایطی احـساس مـی کنیم کـه انـگار گـم شده ایم و ازانجام هرگونه حـرکتی عاجزیم و حتـی از ایـن حالت ممکن است‌ دچار‌ هراس شویم .

نـمادهای فـرهنگی نیز‌ در‌ کـنار سایر دگرگونی هائی که در پیرامون ما اتفـاق مـی افتـد ، دچار تغییر می شوند . شلوار جین (Lee) نزدیک بـه یکصد سال است که بـه بـازار عرضـه شده که‌ در‌ ابتدا بـه عـنوان لبـاس ارزان قیمت برای کارگرانی که عمـلا کـار فیزیکـی انجـام می دادند ، طراحی و تولید شـده بـود . در دوران سیاسـی لیبرالهـا در دهــه ‌ ‌٦٠ مــیلادی استفاده از‌ شلوارهای‌ جین‌ در میا ن دانشجویان دانشگاهها رواج‌ یافت‌ که‌ بسـیاری از آنـان با پوشـیدن این لبـاسها مـایل بودند تا متفاوت تر از بقیه باشند و یا به عنـوان دانشـجویانی که در‌ کنار‌ تحصیل‌ ، کارهای سخت فـیزیکی هم انجام می دهند ، معرفی‌ شوند‌ .یـک دهـه بعد طراحان لباس ، مدل های جـدیدی از لباسهای جین را با مـارک هــای مختلـف تولیـد کردند که‌ با‌ قیمت‌ های گران تر برای کسانی که مایل بودند شاخص تر‌ باشند ؛ به بازارها عرضه شد . امروزه استفاده از لباسهای جین بسیار عادی و معمولی شده و مـردم بـیشـتر به خاطر‌ راحتی‌ از‌ آن استفاده می کنند . در یک کلام ، نماد ها شرایطی را‌ برای‌ مردم فراهم کرده اند تا آنها بتوانند زندگی خـود را اداره کنند و قطعا بدون این نمادها‌ زندگی‌ برای‌ انسان های روی زمین مفهومی نـخواهد داشـت . دستکاری نمادها به درستی به‌ ما‌ فرصت‌ مـی دهنـد تـا بـا دیگـران در قالـب فرهنـگ خودمان مراوده داشته باشیم . هرچند که‌ گاهی‌ کاربرد‌ برخی از این نماد ها در این جهـان چندفرهنگی موجب شرمساری یا تـضاد و حـتی‌ درگیری‌ شود . نشانه ها و شیوه های سازمان دهی آنها در قالب کد ها و یـا‌ زبـان‌ هـا‌ ، پایـه و اسـاس مطالعات ارتباطی هستند.نشانه ها در شکل های مختلف ظـاهر مـی شـوند‌ ماننـد‌ کلمـه ، حـرکات سـر و دست ، عکس و یا حتی ویژگی های معماری . علم نشانه شناسی‌ که‌ همـان‌ مطالعه نشانه و کد ها و فرهنگ است ، دغدغه خاطرش این است که ویژگی های اساسـی نشانه‌ ها‌ و شیوه کارکرد آنـها را در زنـدگی اجـتماعی به اثبات برساند.( فیسک، ١٣٨٧‌:٣٨٧‌.)

زبـان‌
هـلن کـلر فردی بسیار مشهور در عصر خود بود ، چرا کـه فراتـر از مـدت زمـانی‌ کـه‌ از‌ کودکی ، کور و کر و لال بود ، و ناتوانائی هـای گفتـاری و دیـداری و شـنیداری داشــت ، سـختی‌ کـشید و محرومیت های زیادی تحمل کرد و به خـاطر فقـدان ایـن تـوانـائی هــا از دنیای مملو از‌ نمادها‌ بریده بود و همین امر پیشرفت های اجتماعی وی را نیز مختل کرده‌ بود‌ . او تنها در زمانی که معلم اشـ‌ خـانم‌ «آنـا‌ مانیسفلد سـولیوان » دیوارهـای سـکوتش را شکست ، توانست‌ به‌ قدرت های خـدادادی بشری دست یابد . معلم وی از طریـق آمـوزش نمادها توانست‌ وی‌ را از این حالت نجات‌ دهد‌ . ایـن زن‌ کـه‌ بعـد‌ هـا خـود نیـز در زمــره آمـوزش‌ دهـند‌ گان دیگران در آمد ، لحظاتی را بیاد می آورد که وی نمی‌ توانست‌ مفـاهیم زبـان را درکـند .

او می‌ گوید: «ما در یک‌ سرازیری‌ حرکت می کردیم و در حـالی‌ کـه‌ بـوی خوشـی بـه مشـامم مـی خــورد (مـاننـد بــوی چیـزی مثـل آب نبـات چـوبی‌) بـه‌ سـر چـاه آب مـی رسیدیم‌ .کسی‌ از‌ چاه آب مـی‌ کـشید‌ و آن را در حـوضچه‌ ای‌ می ریخت . معلم من دسـتانم را به زیر آب روان می گرفت و درست زمانی‌ که‌ سردی آب را در انکشتانم حـس‌ مـی‌ کـردم ، او‌ کلمه‌ « آب‌ » را می گفت و سپس‌ هر یک از حروف آن را برام تکرارمی کـرد .تکرارهـا ابتدا به آرامـی و سـپس به‌ تندی‌ صورت می گرفت و من هنوز بر‌ جـای‌ خـود‌ خشـگم‌ زده‌ بـود . امـا کـم‌ کم‌ تمام حواس خود را جمع می کـردم و بـر حرکـت انگشـتان دسـت هـای معلمم تـوجه مـی کردم‌ و با‌ انگشتانم‌ ، حرکت دست معلم را که با تکرار‌ حـروف‌ آب‌ بـرایم‌ در‌ هـوا‌ تـکان مـیداد ، یاد می گرفتم و این نشانه ها را به خاطر می سپردم .ناگهـان چیـزی مرموز از شناختن برخی از الفباء و حـتی اشـیاء که آنها را انگار‌ فرامـوش کـرده باشـم ، بـه خاطرم آمد. دچار هیجان عـجیبی بـودم و انـگار به طریقی راز کلمه ها و زبان بر من گشوده شده ، من یاد گرفتم که آب به معنی سـرمای فـوق‌ العـاده‌ ای اسـت کـه در میـان انگشـتان دستم می غلطید. این کلمه زندگی بخش مرا هـوشـیار کــرد و بـه مـن روشـنائی ، امیـد و شادی بخشید» .(کلر ، ١٩٠٣ ص ٢١ و٢٤)

معمولا زبان به‌ کل‌ مجموعه واژه ها و شیوه هـای تـرکیـب کــردن آنهـا (دسـتور زبـان ) دلالت دارد که به وسیله یک ملت ، یک قوم و یا یک نژاد به‌ کار‌ بـرده مـی شـود . امـا ایـن‌ اصطلاح‌ با کاربست هـا و مـشکلات تـخصصی در حوزه مطالعات ارتباطی گره خورده اسـت .

در کـاربست مـعمولی اینواژه ، فرض بر این است که :
الف – زبان ، یک‌ زبان‌ خاص است مانند زبان‌ ولزی‌ و یا زبـان انـگلیسی .
ب – زبان شیوه نام گذاری اسـت یعـنی ابزاری اسـت بــرای نــام گـذاری اشـیائی کـه در جهان وجود دارنـد .
ج – زبـان ابزاری برای‌ ابراز‌ کردن اندیشه هائی است کـه در درون ذهـن افـراد وجـود دارد.
هـیچ یک از این کـاربست ها در مطالعات ارتباطی دست نخورده بـاقی نمانده است .
زبان ، کـلید ورود بـه جهان‌ فرهنگ‌ ، سیستمی از‌ نمادهاست کـه بـه اعضـاء یـک جامعـه اجازه می دهد تا با دیگران ارتباط برقرار سازد. این نماد‌ هـا ، کـه گفتارها و نوشتارها ی مـا را شکل مـی دهـند و کـاملا از‌ نظر‌ فرهنگی‌ مـتفاوت هـستندو از الفباء گوناگونی نیز تـرکیـب یافـته اند ، در سرتاسر گیتی به کاربرد دارند وحتـی اصـول‌ و ‌‌قراردادهـای‌ نگـارش را نیـز دگرگون کرده انـد.
زبـان چـینی ، زبـان اصـلی ٢٠ درصـد مردم کره زمـین اسـت و حدودا یک بیلیون و سیصـد میلیون نفر را در بر می گیرد . بعد از آن زبان انگلیسـی اسـت کـه زبـان‌ مـادری بــیش از شـشصد وپنـجاه میلیون نفر است و حدودا ١٠ درصد کل مـردم جـهان را شـامل مــی شــود .
 
 
+++  این نقشه جهان ، نشان دهنده مکان هائی است‌ کـه بـه زبان چینی‌ صحبت‌ می کنند.
 

+++ نقشه‌ جهان ، نـشان دهـنده کشورهائی که به زیان انگلیسی صحبت می کنند

برای مردم سراسر دنیا ، زبان در‌ اوج‌ مفهوم خـود ، تکلیـف « انتقـال فرهنـگ‌ » را‌ بــه‌ عـهده دارد. فرآیندی‌ که‌ به وسیله آن فرهنگ‌ نسل‌ کنونی به نسل هـای آتـی انتقـال مـی یابد ، درست به همان صورتی که بدن‌ ما‌ ژن های اجدادمان را در درون‌ خود‌ دارنـد . مـی‌ توان‌ ادعـا‌ کـرد کـه زبان به‌ ما قدرت دسـترسی بـه خـرد و خرد وروزی را هدیه می دهد.
مردم کشورهای مختلف دنیا‌ به‌ زبان های مختلف و حتی گـویش هـای‌ متفـاوت‌ تکلـم‌ می‌ کنند‌ .نقش مهارت های‌ زبانی‌ این نیست که تنها ما را با دیگران پیونـد بـزنـد و یـا بــا گذشـته هایمان و آنچه که از نیاکانمان به جای مانده آشنا سازد و یا مفاهیم وطرز تفکر اجـدادمان را بـه‌ ما‌ انتقال دهد ، بلکه تصویر های ذهنی ما نسبت به همدیگر و تصوراتمان نـسـبت بــه مـحیط اطرافمان را می سازد و با اتصال نماد ها به یکـد یگـر از طریـق زبـان ، مـی توانـد‌ حـداقلی‌ از امـکانات‌ آینده را برای ما فراهم سازد .
زبان ، هم از طریق گویائی و هم نوشتاری ، بـشر را بـه عـنوان‌ مخلوقاتی کـه مـی تواننـد خود را بشناسد ، متفکر باشد ، و به محدودیت‌ های‌ خود‌ واقـف باشـند، و مـهـم تــر اینـکـه نسبت به عاقبت زندگی خود که همانا مرگ و نیستی است هوشیار بـاشـند‌، ‌‌مــی‌ شناسـد .
قدرت نمادین ما ، هنوز ما را قادر می سازد تـا رویـا ببینـیم‌ و بـا‌ تخیلاتمـان‌ بـرای خـود بـهترین نـوع زندگی را تجسم کنیم و با تلاش و کوشش مداوم این دنیای رویائی‌ و خیـالی را به واقعیت بـدل کـنیم و زندگی واقعی خود را بر مبنای خواست‌ هـایمان بـسازیم .
 
آیا زبان واقـعیت هـا را شـکل می دهد ؟
آیا مـی تـوان گفت که ژاپنی هـا بـه یک زبان صحبت و فکر می کنند و دنیا‌ را‌ نسبت به آندسته از مردم جهان که به زبـان هـای انگلیسـی ، فرانسه، اسـپانیولی ، فارسـی ، عربـی ، روسـی یا آلمـانی صحبت و فـکر مـی کـنند، متفاوت تر از دیگران تـجربه می کنند‌ ؟ پاسخ‌ به‌ این پرسش مثبت است . همان‌ طور‌ که‌ هر یک از زبان ها نمـاد هــای مـربـوط بـه خـود را دارند ، به همان صـورت این نـماد هـا ، واقـعیت هـای زندگی‌ آنان‌ را‌ مـی سـازند . در حقیقـت ، نماد های زبانی ، بلوک‌ های‌ تشکیل دهنده ساختمان واقعیت ها هستند.
هر چند تمامی زبان هـا با آمیختن نمادها و بیان کلمات ترکیبی، برتری های حسی زبـان خود‌ را‌ بیان‌ می کنند ، اما آندسته از مردمانی که دارای دو نـوع زبـان هسـتند‌ و یـا‌ چنـد‌ زبانه اند اغلب می توانند ایده مفردی را بیان و یا تـصدیق و تـائید کنند کـه‌ لمـس‌ کـردن‌ این ایده ها از طریق بیان آن به زبان فرانسه و انگلیسی ، قابل درک تر‌ از‌ بیان آن به زبـان چینی است.
 
فرهنگ ایده آل – فرهنگ واقعی‌
جوامع مختلف بـا ارزشـها‌ و هـنجارهای‌ متفاوت ، مسـیر هـای هـدایتی را بـرای مـردم و اعضاء خود ترسیم کرده اند . گرچه این عناصر فرهنگی رفتارهای واقعی را تـشـریح ‌ ‌نـکـرده اند که ما چگونه باید رفتار کنیم تا به عاقبت‌ به خیری بـرسیم ، لکـن بـاید بـه خـاطر داشـته باشیم که فرهنگ ایده آل ، (تعهـدات اجتمـاعی کـه بـه وسـیله ارزش هـای فرهنگـی و هنجارها تـعیین شده است ) همانند فرهنگ واقعی نیستند ( نمونه هـای‌ واقعـی‌ اجتمـاعی که فقط انـتظارات فرهنگی را افزایش مـی دهـنـد ) . بــرای بـه تصـویر کشـیدن اعترافـات بسیاری از زنان و مردان در مورد ضرورت و اهمیت وفاداری به همسرانشـان بعـد از ازدواج در مطالعاتی‌ که‌ توسط پژوهشگران در ایالات متحده امریکـا صـورت گرفتـه ، حـدودا ٢٥ درصد ازمردانی که ازدواج کرده اند ، و ١٠ درصد بانوان ازدواج کـرده ، اظهار بی اعتمـادی نسبت به همسرانشان را به‌ صراحت‌ اعلام کرده اند.(لائومن). متاسفانه اینگونه توصـیف از بی اعتمادی ها در اکثر جوامع رایج و معمول شده است .حتی گفته می شود هـیچ کـس در تمامی طـول زنـدگی مشترک‌ خود‌ یک‌ حالت ایده آل و سرتاسر رضایت‌ بخشـی‌ در‌ ایـن جوامع نداشته است . اما فرهنگ معنوی ، ترغیب کننده ای بسیار سخت و محکـم بـرای شکل دادن به زندگی انفرادی مردم است‌ . درعین‌ حال‌ به قـول گـفتنـی بـایـد گفتـه هـای قدیمی را به یاد بیاوریم که « آنچه که می گوئیم باید بدان عمـل کنـیم ، نـه آنچهـرا کـه عمل‌ می‌ کنیم‌».
 
فرهنگ متعالی و فـرهنگ عـامه
تعداد و تنوع فرهنگی ریشه در طبقات اجتماعی دارد. ما هـم در گفتگوهـای روزمـره ، معمولا سـعی مـی‌ کـنیم‌ تا اصطلاح یا عبارت فرهنگ‌ را‌ محتاطانه مطرح کنـیم ، و ایـن بـه خاطررعایت شکل تنوع و شکل های مختلف آن از جـمله هـنرهای فـلسفی ، مانند ادبیـات اجتماعی ، موسیقی ، رقص های دسته جمعی‌ یا‌ رقص های محلی ، طـراحی‌ هــا‌ و نقاشـی ها و غیره است . ما به هنرمندان و نویسندگان سمفونی ها و نمایشـنامه هـا و کتـاب هـا احترام خـاصی قـائلیم و حتی در تکریم آنان جوایزی را هم اهدا می کنیم و همین طور بـه‌ هـنرمندان‌ تـئاتر و سینما و طراحان برنامه های هنـری بـه عـنـوان هـنـر بـرخاسـته از بطـن فرهنگ ها، زیرا که برون داد آنان « زیبـاترین چـیزها در زندگی روزمره ما » هستند .

جامعه شناسان یک اصطلاح اختصاری«فرهنگ متعالی» را برای رسیدن به الگوئی کـه‌ نخبگان‌ یک جامعه آن را مـی شـناسندبکار مـی برند. فرهنگ عامه اما الگوهائی از فرهنگ را در بـر مـی گـیرد کـه بـوسیله جـامعه درسطح بسیار وسیعی اشاعه یافته باشد .به‌ عنوان‌ مثـال کتاب را می توان نام برد که درنفس خود یک الگوی فرهنگ عامه است .
حس مشترک ما ممکن است چـنین شائبه ای را پـیش بیـاورد کـه فرهنـگ متعـالی‌ از‌ فرهنگ‌ عامه مردمی در رتبه بالاتری‌ قرار‌ دارد‌ . با این همه ، با نگـاهی بـه رونـد تـاریخی می توان دریافت که زندگی نخبگان اندکی بیش از طول زندگی زنـان و مــردان‌ مـعمـولی‌ است‌ ، اما برای جامعه شناسان ساده نیست که ایـن‌ ارزیـابی‌ هـا را دور بریزنـد و بـا یـک معیار عام ، اصطلاحی بنام فرهنگ را محک بزنند .برای اینکه به تمامی الگوها‌ در‌ مسـیر‌ زندگی اجتماعی بـرسند ، حـتی اگر چه برایشان مشخص شود که‌ ایـن الگوهـا ی فرهنگـی تماما عامه بوده است . (گانز-١٩٧٤)
ما در برابر‌ قضاوت‌ های‌ تند و تیز در مورد شایستگی های فـرهنگ مـتعالی ، و اینکه این فرهنگ‌ با‌ فرهنگ عـامه در تـضاد است ، به دو دلیل عمده باید مقاومت کنیم : اول اینکه نه نخبگان‌ جامعه‌ و نه‌ مردم عادی آن ، هیچ کدام دارای منافع و ارزیابی یکسـانی نیسـتند و مردم در‌ هر‌ دو‌ طبقه بندی ذکـر شـده در صد هـا مـورد مـتفـاوت هـسـتند. ثانیـا مـا اگـر فرهنگ‌ متعالی‌ را‌ تحسین می کنیم ، به این دلیل است که ذاتا بهتر از فرهنگ عامه مردم‌ است‌ و یا اینکه حامیان آن دارای جایگاه بالاتر اجتماعی هستند و احتمـالا دارای ثـروت و یا‌ قدرتند‌ یا‌ پرستیژ اجتماعی دارند . بـه عـنوان مثـال بایـد چنـین فـرض کنـیم کـه هـیچ تفاوت عمده‌ ای‌ بین یک ویلن نواز و یک ویلن نیست ، هر چند که ما در این‌ جا‌ بـه‌ آلات موسیقی اشاره می کنیم اما در یک مسیر طولانی ، ممکن است که آن ابــزار‌ مـوسـیقی‌ در جهت تـولید یک نوعی موسیقی مورد استفاده قرار گیرد به نحوی‌ که‌ مـورد‌ پسـند مـردم واقع شود . مردمانی که در مـوقعیت های اجتماعی برتر قرار دارند . اما باید‌ اذعـان‌ کـرد‌ ، زمانی کـه مـوسیقی دان ، سـازی را می نوازد ، قطعا مورد تشویق و قـدر‌ دانـی‌ همـه مـردم قرار می گیرد ، چه از پائین ترین تا بالاترین رده اجـتماعی.
 
خـرده فرهنگ
اصطلاح‌ خرده‌ فرهنگ به آن دسته از الگوهای فرهنگی اشاره دارد کـه برخـی ازبخـش‌ هـای‌ یک جـامعه مـدنی را تشکیل می دهد‌ . نوجوانان‌ یا‌ برخی ار مردمـان بـومی و حتـی بی خانمانان‌ ، رانندگان‌ مسابقات اتومبیل رانی رالی ، گـروه های موسیقی جاز و شاید خود جامعه شناسان ، همه‌ و همه‌ نشان دهنده الگوهای فـرهنگی هستند‌ . این‌ خیلی سـاده‌ ، امـا‌ گاهی‌ نادرست است که مردم را در‌ گروه‌ های خرده فرهنگ جای دهـیم. تقریبـا تمـامی مردم به طور همزمان در‌ خرده‌ فرهنگ ها ی متعددی مشارکت دارند و ما‌ اغلب نسبت به بسیاری‌ از‌ آنان هنوز تـا حدودی تعهد‌ داریم‌ . در بسیاری موارد هرچند کـه ویژگـی هـای مهم فرهنگی مانند قومیت یا مذهب‌ مردم‌ را نسبت بـه یکـدیگر پیونـد‌ داده‌ ، امـا‌ گـاهی اوقات نیز‌ ما‌ شاهد حوادث غم انگیزی‌ نیز‌ بـوده ایـم . مــثلا کشـور یوگسـلاوی در اروپـای شرقی را به خاطر بیاوریم.
آشوب های‌ پیش‌ آمده در یوگسلاوی ، برخاسته از برخی‌ از‌ سنت های‌ مبهم‌ و متنوع‌ فرهنگی آنان بوده است‌ .این کشور کوچک که قبل از تقسیم شدن به اندازه یک اسـتان بــا ٢٥ میلیون‌ نفر‌ جمعیت بود ، از دو نوع الفباء‌ استفاده‌ می‌ کنـد‌ و سـه‌ نـوع مـذهب در‌ آن‌ اشاعه می شود و به چهار زبان صحبت می کنند و ماوای ٥ نوع ملیت هم هست .و اکنـون بـه‌ شـش‌ جمهوری‌ سیاسی تقسیم شده و تحت نفوذ فرهنگی هفت‌ کشور‌ اطراف‌ خود‌ قـرار‌ دارد‌.  قطعا کشمکش های فرهنگی این ملت را در جنگ غیر نظامی درگیر ساخت . بـا ایـن حساب میتوان ادعا کرد که خـرده فـرهنگ هـا منابعی هستند نه صرفا‌ مـتنوع و خـوشایند ، بـلکه ممکن است موجب بروز تنش و خشونت های نا بهنگام شوند.(سکولیک ١٩٩٤).
 
از دیدگاه تاریخی، ما از فرهنگ موزائیکی کشور کانادا دریافته ایم که اعـضاء بـسـیاری از‌ مـلت‌ ها در یک سرزمین وسیع مانند کانادا ، گرد هم آمـده انـد و امورات زنـدگی خـود را با همکاری هم و هم بخشی با یکدیگر سر وسامان می دهند .اما تصورما در‌ مـورد‌ ابعـاد و انـدازه ومـیزان تـنوع فرهنگی آنها تا چه اندازه توانسته است به طور دقـیق کـاربرد اصـطلاح فرهنگ موزائیکی را تشریح کند.؟ یکی از‌ عوامل‌ پیچیدگی این ملت ایـده الیسـتی‌ ، ایـن‌ است که تنوع فرهنگی در این کشور بـه جـای اینـکه دقیقا درگیر انواع و تفـاوت هـا شـده باشد ، سعی می شود بـه درسـتی مدیریت وسرپرستی‌ شود‌. بسیاری از مواقع آنچه‌ کـه‌ مـا به عنوان «سلطه » یا «فرهنگ غالب » از آن نـام مـی بــریم ، الگـوهـائی از نــوع فرهنگـی هستند که به وسیله بسیاری از بخش های قدرتمند ی از جمعیت ساکن وعـلاقه مـنـد‌ در‌ جـامعه جریان می یابند . ودر مدت زمانی که ما زندگی زیان بارمان را به خرده فرهنگ هـا واگـذار کـردیم ، بـر ما تسلط می یابند . این مسئله غیرقابل حل ، برخی پژوهشگران‌ را‌ به سـوی‌ روشـن کـردن تـجربیـاتی کــه اعضاء کمتر قدرت یافته در جامعه ما هستند ، هدایت کرد. در یک رویکرد‌ تـازه کـه مــا آن را « چـندفرهنگی » نـام نهاده ایم .
 
آیا بحث مشترک دیگری در زمینه فرهنگ و الگوهـای آن بـین موافقـان و مخالفـان و انـدیشه ورزان این حـوزه مطالعـاتی‌ وجـود‌ دارد؟ در‌ واقـع همـه موافـق انـد کـه‌ تمـامی‌ مردمان‌ جهان در هر کجای دنـیا کـه بـاشند و با هـر نـوع فرهنگـی کـه دارنـد ، بتواننـد زندگی اجتماعی مسالمت آمیزی را بادیگران داشته‌ باشند‌ ، افـزون‌ بـراین ، خواهان آننـد که تمام آحاد جامعه خصوصا‌ اقلیت‌ هـا کـه دارای فرهنگهـا ی خــاص خــود هـسـتند ، بتوانند با آزادی و آرامش کامل و مطابق آداب و رسوم و سنن خود در ایـن‌ مسـیر‌ گـام‌ بردارند و میراث گذشتگان خـود را پا بـرجا نـگه دارند . زیرا‌ در جائی که توازن فرهنگی به هم می خورد ، دقیقا نقطه ای اسـت کـه تفرقـه ایجـاد مـی شـود‌ . صـاحب‌ نظـران‌ عرصـه فرهنگ ، معتقدند که هیچ نژاد و قومی برتر نیست و هـمـه ارزشـ‌ هـا‌ و هنجارهـا در یـک جامعه متکثر ، دارای حرمت و احترام هستند ، زیرا فرهنگ برخاسته از اندیشه ها و نـیازها‌ ،بـه‌ عنوان‌ یکی از عوامل توسعه محسوب می شـود و تـوجه بـه این عرصه موجب‌ شـکوفائی‌  و متعالی‌ شدن آن می گـردد.

 

مـنابع :
مجد نیا، مجید؛ مجله: علوم خبری، پاییز 1392 - شماره 7 ‏(32 صفحه - از 77 تا 108)
تراسبی دیوید .افتصاد و فرهنگ ، ترجمه کاظم فرهادی، نشرنی، چاپ‌ جهارم‌
اصغرتاش‌ .عبدالرضا -فرهنگ و تـعاریف . وبـلاگ .مدیریت فرهنگی
فیسک ، جان‌ . (١٣٨٧‌) مـفاهیم کـلیدی ارتباطـات ، تـرجمـه : مـیـر حـسـین رئـیس زاده ،تهران : فصل نو .
 
وجیهه غلام‌حسین‌زاده
۰۳ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۰۸

بلاک چین

بلاک چین یک واحد دیجیتالی است که در یک مجموعه از واحد های داده ای به نام بلاک ذخیره شده است. این بلاک های داده ای با یکدیگر از طریق یک تابع رمزنگاری شده معتبر و امن متصل می شوند. این بلاک هایی که محکم به هم زنجیر شده اند یک بلاک چین (blockchain)  نامیده می شوند. دلیل اینکه این نوع ساختار داده برای کارهایی مثل رمزگذاری مناسب است. تمرکززدایی آن است به این معنا که داده های داخل این بلوک ها در یک محل ذخیره نمی شوند و توسط هر کسی قابل دستیابی و همچنین توسط هر بخشی قابل تغییر است.

اولین بار بلاک چین در سال 2009 میلادی در زیرساخت بخش مالی ارز رمزنگاری شده (cryptocurrency) مانند بیت کوین (bit coin)  استفاده شد. این یک دفترکل دیجیتال توزیع شده است که شامل همه رویداد ها از زمان ایجاد  آن می شود. هنگامی که رویدادها وارد می شوند، نمیتوان آنها را تغییر داد و یا حذفشان کرد. هر کاربر در بلاک چین دارای نسخه یکسانی از دفتر کل است و وقتی که رویداد جدیدی اتفاق می افتد، همه نسخه ها به طور خودکار به روز می شوند. هر ورودی به ورودی قبلی در تمام نسخه ها باز میگردد و این به معنی ایجاد یک زنجیره ای از اطلاعات است.( حاتمی، احمد 1397)

اتفاقی که در بلاک چین می افتد این است که تعدادی از اطلاعات بلوک شده دارایی ها با آدرس دارنده آن وجود دارد و به دلیل وجود رمزنگاری خاصی که دارد امکان ورود به این زنجیره وجود ندارد. لاک ها دارای علامتی به نام (هش) HASH هستند که مانند اثر انگشت برای شناسایی دارنده آن بلاک قابل استناد است و با توجه به (هش) میتوان  به صحت هر بلاک پی برد که آیا اصلا معتبر هست یا خیر. در بلاک چین ها افرادی به نام معدنکار (miner)  هستند که توان محاسبات و انرژِ برقی که مصرف میکنند به عنوان پشتوانه کارشان است و سرعتشان هم بر مبنای «هش بر ثانیه» سنجیده می شود.(سیدی، امیر، 1396)

یکی از مسائل مهم در خصوص هر نوع پولی، پشتوانه آن است. این موضوع و قوتش سبب می شود، بتوان اعتماد بیشتری به استفاده از آن داشت. سیتم های پولی موجود در بانک های مرکزی به طور معمول پول را بر اساس پشتوانه طلا انتشار می دهند و بانک های دیگر هم بر اساس عرضه اولیه ای که توسط بانک های مرکزی انجام می شود، شروع به سپرده گیری و وام دهی می کنند که در نتیجه فرایندهای بانکی پول ثانویه انجام می شود چنین نظامی بر اساس قانون و دولت شکل میگیرد و به همین دلیل کسی نمی تواند مشابه آن را به وجود آورد.

اما در مورد ارزهای دیجیتالی باید گفت که بر اساس قدرت محاسبات و هزینه انرژی برقی که معدنکاران( تولید کنندگان اطلاعات دیجیتالی این ارزها) در شبکه آورده اند پول منتشر می شود. یعنی درهر بلاکی، مبلغ و هزینه انجام به حساب کسی که بلاک را «ماین» یا ایجاد کرده است واریز می شود. ماینرها به صورت مشاع و در همه کشورها پخش هستند و توسط نرم افزارها در شبکه های موجود حضور دارند و به این معنی که پول تولید شده تعلق جغرافیایی و سیاسی به کشور یا دولت خاصی ندارد.(سیدی، امیر؛ 1396)

باتوجه به عملکرد اصلی تکنولوژی بلاک چین که ایجاد و حفظ یکپارچگی پایگاه های داده ای که در لحظه در حال تغییر و بروزرسانی هستند است و کاربردهایی که این تکنولوژی در حوزه های مالی و غیرمالی همچون پول دیجیتالی، قراردادهای هوشمند و ثبت و نگهداری سوابق و.... دارد میتوان از آن در بخش های مختلف صنعت به ویژه ایجاد زیرساخت های امنیتی مناسب، رمزنگاری، ارائه خدمال مالی مطمئن و توسعه محصول بهره برد. (مومن زاده ، مسعود1396)

آن طور که در سایت payment که ارائه دهنده راهکارهای پرداخت بین المللی است آمده است، از جمله ویژگی های  بلاک چین میتوان به این موارد اشاره کرد:

·       شما کنترل کامل روی دارایی خود دارید. هیچ شخص سومی برای نگهداری دارایی شما وجود ندارد و کسی نمی‌تواند دسترسی شما را محدود سازد.
·       هزینه انتقال دارایی از هر نقطه روی زمین خیلی کم است. این امر اجازه پرداخت‌های خرد را می‌دهد.
·       دارایی را می‌توانید در چند دقیقه جابه‌جا کنید و تراکنش به جای چند روز یا هفته، بعد از چند ساعت کاملا امن خواهد بود.
·       هر کسی در هر زمانی می‌تواند هر تراکنش ساخته شده روی بلاک چین را تایید کند و این باعث افزایش شفافیت می‌شود.
·       این امکان وجود دارد تا از فناوری بلاک چین برای ایجاد اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز استفاده کرد که می‌توانند اطلاعات را مدیریت و دارایی‌ها را به صورت امن و سریع منتقل سازند.

با وجود این جذابیت ها چالش هایی بر سر راه این تکنولوژی وجود دارد از جمله:
·       تراکنش‌ها را می‌توان به صورت ناشناس ارسال و دریافت کرد. این موضوع از حریم شخصی دفاع می‌کند اما اجازه فعالیت‌های غیرقانونی را نیز درون شبکه می‌دهد.
·       هر چند صرافی‌های زیادی ظهور کرده‌اند و محبوبیت ارزهای دیجیتال در حال افزایش است. اما معامله کالا و خدمات با بیت کوین چندان آسان نیست.
·       بیت کوین هم مثل خیلی از ارزهای دیجیتال دیگر، از نوسان قیمت زیادی رنج می‌برد. بیت کوین‌های زیادی در بازار وجود ندارند و تقاضا نیز در بازار مرتب تغییر می‌کند. قیمت بیت کوین ثباتی ندارد و بر اثر رویدادهای  مختلف در صنعت ارز رمز پایه تغییر می‌کند.
به طور کلی، فناوری بلاک چین پتانسیل دگرگون کردن صنایع مختلفی مثل تبلیغات و توزیع انرژی را دارد و قدرت آن در ماهیت غیرمتمرکزش و توانایی آن در حذف نیاز به واسطه است.



حاتمی، احمد؛ (1397)؛ 4 فرصت جدید فناوری بلاک چین، مجله بازار و سرمایه، شماره 96،  صفحه 92 - 93
سیدی، امیر(1396)،  طعنه بیت کوین به پول های بین المللی، مجله بازار سرمایه، شماره 93، صفحه55-56
سیدی، امیر، (1396) سرمایه گذاری در بیت کوین، آری یا خیر؟ مجله بازار سرمایه، شماره 96،صفحه 85- 87
مومن زاده ، مسعود،(1396) فن آوری بیمه رمز موفقیت بیمه های ایرانی در بازار بین المللی، ماهنامه افق بیمه ، شماره 26، صفحه 26

وجیهه غلام‌حسین‌زاده